Saturday, July 29, 2006

پ.ن شاید

نوشته بودم من برداشت های شخصی خودم را نوشتم! نگفتم حرف و نظر من قطعاً درسته و همه هم همین نظر را باید داشته باشن. از نظر خودم درسته و برای کسی نسخه نمی پیچم هیچ وقت..
مگه نه اینکه وبلاگ ها به نوعی جاییه برای تبادل افکار، آرا و نظرات؟! کسی نمی تونه منو برای عقایدم شماتت کنه و یا اظهار تأسف! عقیده ی هر کس قابل احترامه، حتی مخالف..
تا جایی که شنیدم می گن قرآن، رساله و چیزهایی از این دست طوری نوشته شده که برای همه قابل فهم باشه، حتی برای کسی مثل من که به قول بعضی ها شناخت نداره. من از اونچه خوندم به تناسب هوش و دانشم اینجور برداشت کردم.. یا ایراد از منه یا اونی که می دونه کتابی که نوشته هر کسی از هر قشر و سطح سوادی امکان داره بخونه.
و نمی دونم چه برداشت دیگه ای غیر از این می شه از مسأله 2419 و 2420 داشت؟

من باور دارم که اگه به چیزی اعتقاد دارم باید اول توی زندگی خودم وجود داشته باشه.. مثلاً منکه نماز نمی خونم نمی تونم به کسی بگم چرا نماز نمی خونی؟ یا باید روزه بگیری یا کاری را که انجام می دم را بگم نباید کنی!
نمی تونم بگم دروغ بده در حالیکه خودم دروغ بگم. دروغ نمی گم چون نمی خوام دروغ بشنوم. اگه چیزی را فکر می کنم اشتباست پس اون اشتباه را نباید تکرار کنم.
من به حقوق برابر و تلاش برای احقاق حقوق زن اعتقاد دارم ولی نه فمنیستم نه جزء هیچ تشکل و گروهی.. من دارم برای زندگی خودم تلاش می کنم. وقتی نتونم حقوق خودم را بدست بیارم چجوری می تونم به کس دیگه ای کمک کنم؟ بعد همه ی حرفهام می شه یه مشت شعار توخالی که وقتی به زندگیم نگاه کنی می بینی که وجود نداره و فقط حرفه..
به قول استادمون (زن هم نیست) که می گفت وقتی می تونی ضمن عقد شرایطت را بگی و ذکر کنی پس اینکارو کن. یا طرفت قبول می کنه یا نمی کنه.. اگه قبول نکرد و تو از خواسته هات گذشتی و زندگیت را شروع کردی، پس فردا حق گله کردن نداری. وقتی قدرت نه گفتن داشتی و می تونستی زیر بار نری، اینکارو نکردی.. وقتی شرایطت و عقایدت را از اول قبول نمی کنه چرا باید بمونی؟

من قدرت نه گفتن دارم و زیر بار زور نمی رم هیچ وقت.. حرفهای زیر هم با دوستی بود که نمی دونستم چرا از چیزی که بهش اعتقادی نداره دفاع می کنه! که حالا می دونم، اون موقع هم حدس می زدم و سر لجبازی و عصبانیت بوده بیشتر!
و هنوز هم از حرفهام پشیمون نیستم و اونی که پشیمونه یکی دیگه است..

اطلاع از احکام دین و قانون و چیزهایی که داره دور و اطرافمون به این اسم اجرا می شه به نظر من تأسف برانگیز نیست.. حداقل خیلی وقتها نمی تونن سرت کلاه بذارن و چیزی را که دوست دارن بهت قالب کنن! بیشتر مشکلات هم از بی اطلاعی از قانون به وجود میاد و گره های بیشتری اضافه می شه..
مثل رانندگی می مونه وقتی که از قوانینش بی اطلاعی.. تصادف می کنی بدونه اینکه بدونی طبق قوانین مقصری یا نه؟ و شخص خاطی طوری وانمود می کنه که انگار تو مقصری (نمونه اش را دیدم مخصوصاً اگه زن باشی، چند تا داد هم سرت می کشن که این چه طرز رانندگی کردنه؟ و سعی می کنن حسابی بترسوننت) و تو هم باورت می شه در حالیکه باید غرامت بگیری نه اینکه بدی.. و این بی اطلاعی کلی ضرر بهت وارد می کنه!
خوندن و اطلاع داشتن از هر چیزی نشان از قبول کردن و قبول داشتنش نیست.

0 comments: