سه شنبه با مینا و مینا و مینا و دینا رفتیم خونه.. اولین بار بود که بدون مامان این جاده را می رفتم و قول داده بودم بالای 100 تا نرم!! خیلی آروم و با احتیاط هم می رفتم فقط نمی دونم چرا مجبور شدیم 45 دقیقه رامسر توقف کنیم که احیاناً صدای مامان هم در نیاد..
همه جا پاییز بود یه عالمه..
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
13 comments:
سلام
و
لینک
مستقل / اتوماتیک / بدون سانسور
فهرست وب ایرانی : نمایه ها
تعريف رانندگيتون رو شنيده ام
!
!
!
ديديد ديد ديديد ديد:دي
بعد اونوخ اینجا ایرانه ها!
بالای صد تا یعنی چی؟؟
هشتادش هم مساویست با خطر مرگ
!خیلی بیخیالی
دختر جان تو 100 تا بالاتر هم نرفتی و مجبور شدی توقف کنی؟ بعدشم جاده جاده س...آروم برو..خب؟!
خوش به حالت هوای پاییز شمال رو دارم
چه باحال احتمالا برای اینکه قاطی نشه میناها به مینا1 مینا2 و مینا3 تغییر نام داده بودن ... حالا خوش گذشت ؟ سوغاتی ما چی شد؟؟
راستی ما رو جزوه دوستات ندونستی؟؟ لینکم و ندیدم ؟؟!!
شهلا
من که رانندگیت را تجربه کردم و خیلی عالی بوده
: )
واسه شروع خوب بوده...
دلم رامسر پاییزی خواست.باید خیلی قشنگ باشه
zendeyin engar!!