فرصتی نمانده است
بیا همدیگر را بغل کنیم
فردا ،
یا من تو را می کشم یا
تو چاقو را در آب خواهی شست
همین چند سطر
دنیا به همین چند سطر رسیده است
که انسان کودک بماند بهتر است
به دنیا نیاید بهتر است
اصلن این فیلم را به عقب برگردان
آنقدر عقب
که پالتوی پوست پشت ویترین
پلنگی شود که می بود در دشتهای دور
آنقدر که عصاها پیاده به جنگل برگردند و
پرندگان به زمین
زمین!
نه به عقب تر برگرد
بگذار خدا دستهایش را دوباره بشوید
در آینه بنگرد
شاید
تصمیم دیگری گرفت
گروس عبدالملکیان
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
4 comments:
man ali koochikam.in sher ye hese kheili khoobi dasht..fek kardam cheghad khobo mishod k khoda tasmime digeyi migeref
تصمیم خدا را نمیدانم اما اگر دوباره خواست بشر را بیافریند میخواهم همینی باشم که هستم اما شاید برای زندگیم تصمیمی دوباره بگیرم.
یه جوریه این شعره!
شاهكار شعراي گروس تو كتاب رنگهاي رفته دنيا اين شعره... زمانو خيلي قشنگه برگردونده...