قبلن نوشته بودم شعرهایم را خواب می بینم؟ یادم نیست.. زیادم مهم نیست. این روزها زیاد می نویسم و یادم نمی ماند چه چیز را کجا و کی نوشته ام و یا گفته ام. گذاشته ام اینجا ، آنجا ، جای دیگر یا توی یکی از صفحات مابین خطوط ، سیاهی کلمات ، سفیدی کاغذ و صفحات برای ابد مدفون مانده اند.
شعر هایم را خواب می بینم.
درست وقتی که قلم و کاغذی در دسترس نیست و در خوابهایم به این فکر می کنم مبادا این کلمات موزون فراموش شوند قبل از اینکه گوشه ی تکه کاغذی نوشته باشمشان..
و صبح که چشمانم را باز می کنم کلمه ای نیست، کلامی نیست، کاغذی نیست، شعر هایم فراموش شده اند..