Tuesday, March 18, 2008

کول کول چارشنبه بدر، سال بدر، ماه بدر، سينزه بدر *

امروز سحر " آيين پريدن از روی سال کهن " را برای جمیع دوستان! از جمله من و فیروزه قرائت می کرد..

آقای علی بالایی لنگرودی که از سنت های چهارشنبه سوری در لنگرود در این متن نوشته، ما را شدیدن به این فکر انداخت که ایشون لابد خیلی وقته یا لنگرود نرفته، یا فضای حال حاضر شهرها براش هنوز جا نیفته، یا توی کتابها سیر می کنه و یا در خاطرات گذشته و به گونه ای از این سنت ها نوشته که داشت باورمون می شد که در حال حاضر هم بدین گونه ست فقط ماها خبر نداشتیم!
یه کلمه ی "در گذشته " را هم گاهی اضافه می کرد به جمله هاش بد نبود یا اینکه افعال زمان گذشته را جایگزین افعال زمان حال می کرد که از هر گونه شبهه جلوگیری بشه..
حالا لنگرودی ها نیان دعوا که تو سر پیازی یا تهش؟ من لنگرودی نیستم ولی به جبر زمانه!!!! با لنگرودی ها فامیلیم - شوهر خواهر فامیل حساب می شه؟! - :دی

مثلن در این متن آمده:
زنان پيش از فرونشستن آفتاب، بر ايوان خانه می نشينند و سبزی و پياز را روی تخته مي ريزند و با آهنگ بلند آن را ساتور می کوبند. آهنگ زدن ساتور روی تخته بايد بلند باشد و در شهر بپيچد. در اين روز از همه شهر، آهنگ ساتور و تخته بلند است.

نمی دونم با این فضای شهری و آپارتمان نشینی و کمبود ایوان!! و اینهمه شلوغی و ترافیک دم عیدی که صدا به صدا نمی رسه، صدای ساتور و تخته در این شهر چجوری به گوش می رسه؟

و بنا بر گفته ی این متن - راست و دروغش با آقای علی بالایی لنگرودی - مادران ، دختران دم بخت را با جارو و به گونه ای نمايشی از خانه بيرون مي کنند و سپس يکی از بستگان ميانجيگری مي کند و او را به خانه بازمی گرداند (تا در سال نو به خانه شوهر رود).

و نمی دونم چرا امروز صبح (شاید هم ظهر!) دست سرنوشت منو انداخته بود وسط جمعی که آدم مجرد دیگه ای برای گیر دادن نیافته بودن و سحر تأکید فراوان داشت حتمن امشب به مامانم بگم منو بندازه بیرون، حتمن هم با جارو باشه!!! بعد هم تماس بگیرم باهاش! گفت درسته از بستگان نیست ولی قول داد خودش میاد وساطت می کنه تا مامانم اجازه بده برم خونه!
یک راه دیگه هم برای بخت گشایی در این متن آمده که هر چی سحر اصرار کرد و فیروزه راهکارهایی ارائه داد ولی راه نداشت دیگه.. نمی شه! بند تنبانم کجا بود؟!

* دزدیده شده از همینجا !

2 comments:

Anonymous said...

ممنون دنیا جان ...
امیدوارم شما هم سال خو و خوشی رو داشته باشی ...
و همینطور پر از موفقیت و شادی ...

Anonymous said...

راستی در مورد ÷ستت این چیزهایی که مینویسن به نظر من بیشتر مربوط به شهرهای کوچیک هستش نه شهرهایی که دیگه الان توشون از خونه های قدیمی خبری نیست و همه تبدیل به آپارتمان شدند ...
شاید مربوط به 10-20 سال پیش ...