Tuesday, September 16, 2008

اس ام اس فرستاده: وبلاگ تیگلاط یا همچین چیزی را می شناسی؟
تعجب می کنم از سوالش.. این دوست دنیای حقیقی تا جایی که می دانستم میانه ای با وبلاگ و این جریانات نداشت. می پرسم تیگلاط؟ مشهدیه؟ محمدرضا؟

زنگ می زند و حرف می زنیم.. فکر می کردم محمدرضا سربازی اش تمام شده و یا خیلی وقت باید گذشته باشد.. معلوم می شود بعد از 7-6 ماه که در یک پادگان هستند. حرف از وبلاگ می شود.. انگار آرش قبلش گفته بوده هر وقت خواستی بیایی شهر ما خبر بده من از شهر خارج شم! بعد محمدرضا هم گفته یکی را می شناسد این حوالی و این یک نفر می شود من!

آرش با تعجب می گوید "عجب دنیایی.. فکر کن اینجا اونم بعد از چند ماه که باهم هستیم یکباره دوست مشترک پیدا کردیم."

1 comments:

Anonymous said...

آره خیلی کوچیک تر از این حرفاس..دنیا