Wednesday, September 21, 2005

شبی كه پائيز بود


در افسون برگهای خزان زده، در هجوم  شور انگیز باد در لابه لای شاخه های درختان زرین فام، در تلألو زرین برگ های میان آسمان، در خود، در زمین، در وجود و در همه چیز و همه کس از خود بیخود گشتم..


خيلی اتفاقی چهارشنبه ها شده روز من و تو.. بهترین خاطرات را به خودش اختصاص داده و حتی بدترین رو..


دلم تنگ شده برای اون جمع 4 نفره.. برای اون بعدازظهر دوست داشتنی.. برای شب زيبایی كه برگ ریزون بود و "دنيا" زیبا شده بود..

0 comments: