Sunday, June 11, 2006

عمو مهران sms فرستاد که چی تو این دنیا بیشتر از همه باعث می شه تو به یاد من بیفتی؟
منم که هنوز گیر جواب بودم، sms را Forward کردم برای ملت!

اینم جوابها به همون ترتیبی که رسید..
سمیرا: دنیا! و... دریا!
مهسا: خود کلمه دنیا
سحر: وبلاگم
حمید: خودم..
نرجس (دخترعمه ام): وقتی آلبوم بچه گیهام را نگاه می کنم و جای خالی عکسی را که دزدیدی می بینم!
(عکس خودم بود! نداشتمش خب.. جلوی چشم خودش برداشتم.)
صالح: رنگ فیروزه ای
میثم: خواهرزاده ام. آهنگ آرش یا بنیامین یا آصف
شادی: آخر هفته جواب می دم!! ..
بعد هم گفت می تونی به اینجا مراجعه کنی.
یک ساعت بعد هم sms داد که جواب شما در "روز جمعه" و در این کلمه نهفته.
(جمعه برای منم یادآور شادی ست و قرار هر هفته.. )
کاوه (پسر عمه ام): دیدن حیات وحش
مهرنوش (دختر عمو): دنیا
کتایون (دختر عمه ام): من اصلاً دلم نمی خواد به یادت باشم. سعی می کنم بهت فکر نکنم!
جواد: فکر کنم اسمت، چون همه چیز تو همین دنیا خلاصه می شه. و در ضمن وقتی کسی رو می بینم که از زیره شیرینی دادن در می ره
(این همکلاسی ما از دی ماه تا حالا همش همینو یادآوری می کنه که شیرینی تولد بهش ندادم!)
نگین: هر وقت یه آدم متکی به نفس را می بینم یاد تو می افتم.
زهرا: نقاشی! و چشمان سبز!
شکوفه: لاهیجان!
نزهت: سلام ناناز. من هر وقت اسم "دنیا" را می شنوم (به منظورهای مختلف) نمی دونم چرا تو میای جلو چشمم.
شیمن: گوگوش!
(هنوز خودم هم این وجه شباهت را نفهمیدم! قبلاً هم اینو گفته بود)
میهن: وقتی که می رم سل تی تی. یا جمعه که شوهر عمه و دخترعمه ات را تو اتوبوس دیدم.
(دنیا، شکوفه، شبنم، میهن و شادی.. اکثراً می رفتیم کافی شاپ سل تی تی. دلم برای اون جمع و اون لحظات خوب تنگ شده)
میناهه: وبلاگ، دریا
کیوان (پسرعمه ام): ابر سیاهی که رعد و برق می زنه و ازش بارون تند با قطره های درشت می باره!
پرسیدم خب چه ربطی به من داره؟
گفت: تو باید بفهمی!
- تکلیفه من که نمی فهمم چیه؟
: جراحی مغز.
- مرسی

برای عمو مهران هم نوشتم: من همیشه به یادتون هستم.. و جواب گرفتم: منم همینطور، خصوصاً این روزا.
نفهمیدم این روزا چه خبره؟ نکنه واسم ماشین همه کاره پیدا کرده، خودم خبر ندارم!!

پ.ن: ستیغ خانوم: (دیشب مسجم failed می شد دوستم) بذار ببینم! مثلاً شعرهایی که توش دنیا داره. (دنیا دیگه مثل تو نداره..)، لاهیجان.

0 comments: