Tuesday, July 04, 2006

من اومدم خونه!

بعد از روزهای گرم و رطوبت و کلافگی.. حالا بارون و هوای خنک!
و چه هوای دلپذیری ست در میان تابستان!

تو کمتر از یک ساعت همه ی وسایلی که باید می آوردم خونه را جمع کردم و هنوز نمی دونم چقدر وقت لازمه تا لباسها و کتابهام را بذارم سره جاش.. فعلاً که وقت نکردم!

هوار جا باید برم.. دوستام را ببینم و کلی تلفن بزنم.. تابستانی که بابایتان برایتان بخواهد برنامه ریزی کند نتیجه اش می شود اندکی گیجی که تا اطلاع ثانوی نخواهی دانست چه کاره ای و برنامه چیه و کجایی؟! فقط امیدوارم تا هفته ی دیگه از این گیجی در بیام!

مینا تلویزیون را روشن می کنه و می ره تو اتاقش!! می گه حال ندارم اینجا بشینم.. صداش را می شنوم.
تازه بازی شروع شده.. چند دقیقه بیشتر نگذشته و منا می گه آلمان ببره دیگه!! حوصله ندارم ببینم! تمامش کنید!!
اینم مدل جدید فوتبال دیدنه لابد!!

امروز روز خوبی بود.. خیلی خوب..

راستی پ.ن: سلیقه ات خوش بوئه ها سمیرایی.. هم نشینی با من اثرش را گذاشته!! :D حالا شاید دادم یه خط با مدادرنگی هایی که امروز هدیه گرفتم بکشی!

0 comments: