Sunday, April 06, 2008

کلاس پنجم ابتدایی بودم. دوست صمیمی آن روزها "فاطمه" بود که کنار هم روی یک نیمکت می نشستیم. یادم نیست پیشنهاد کداممان بود که زنگ های تفریح من یا او یک کتاب بیاوریم و با هم بخوانیم. من هم کتابی که مامان به تازگی خریده بود را بردم مدرسه..
اسمش درست یادم نیست. - خیلی بده که کتاب هام دیگر در دسترس نیستند که با یک نگاه هر کدام را می خواهم پیدا کنم - درباره ی چند تا بچه بود در یک دهکده که تصمیم به فرار می گیرند و در جزیره ای همان حوالی ساکن می شوند. و شرح روزگار آنها بود که در آخر والدین دو تا از بچه ها که گمان می کردند در سفر مرده اند زنده و سالم برمی گشتن و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شد.
زنگ تفریح خیلی کم بود و خوانش کتاب به کندی پیش می رفت. کتاب را من می بردم و می آوردم. به نیمه های کتاب رسیده بودیم که من برخلاف قرارمان، همینکه به خانه رسیدم شروع کردم به خواندن بقیه اش..
روز بعد که فاطی خواست شروع کند به بلند خواندن کتاب که منم بشنوم، بعد از کمی این پا و آن پا کردن گفتم می تونی کتاب را ببری خونه، چون من همه اش را خواندم! و هنوز یادم هست که از دستم ناراحت شده بود.
و دیگر این روال ادامه پیدا نکرد و شد اولین و آخرین کتابی که با هم خواندیم.

چند وقت پیش هم آقای فرهنگی پیشنهاد کرد هر کتابی را قصد کردم بخوانم، اطلاع رسانی کنم تا اوشون هم تهیه کند و بخواند، بعد درباره اش گفتگو کنیم!
تعطیلات عید به دید و بازدید و مهمون داری گذشت و فرصت نشد کتابی بخونم. دیروز که 50 صفحه از کتاب را خواندم، یادم افتاد اطلاع رسانی کنم ولی آقای فرهنگی داشت می رفت سفر کاری.

در کل به این نتیجه رسیدم این جریان همزمان کتابخوانی و اینها امکان پذیر نمی شود. هر کی هر وقت دلش خواست کتابش را بخواند دیگر..

8 comments:

Anonymous said...

به شدت موافقیم ...

Anonymous said...

ajab namardiyi kardi dar haghe doostetaaa
ama natije giri kamelan manteghi bood :)
---------
post paayinam maah bod;)

Anonymous said...

in rozha hamhang shodan ba ye shakhsi kheili sakhte

Anonymous said...

salam khanomam khobi azizam man balakhare ketabeto tamam kardam bad rajebesh bahs mikonim.

khamol said...

در ایامی که صاف و ساده بودم.....یادمه یک دوستی داشتیم توی دانشگاه ادم اهل ادب و فرهنگی بود.ایام فراغت میرفتیم باهم اشعار ایرج میرزا میخواندیم.ان هم فقط قسمت هجویاتش.خیلی حال میداد

Anonymous said...

سلام
با مراجعه به ایت کتاب قرن و یا تماس تلفنی می توانید با هزاران نفری دیگری که در ماه آن کتاب را می خوانند یا خوانده اند همراه شوید و همخوانی کنید و در دنیای فکری آنها شریک شوید

http://ketabegharn.com/
و یا وبلاگشان در
http://ketabegharn.blogspot.com/

کتاب قرن‎‎
يک كتاب فروشی : يک ماه ، يک رمان

چه خواهد شد اگر هر شاهکار ادبی در زمانی کوتاه خوانندگانی بسیار داشته‌باشد؟

Anonymous said...

adam gahi ye kare mamolio nemitune ba khodesh amahang kone,che berese b ketab khoondan ba ye adame dige...

Anonymous said...

salaam azizam be in address sari bezan golam ,az tarafe man ham merci kheili kheili :) ...http://charkh.blogfa.com shaad bashi doostam