Wednesday, July 23, 2008

همینجوری خوبه


می گویم: چشمهاش را رنگ نکردی..
سر تکان می دهد و می گوید " همینجوری خوبه "
می گویم: چشمهای خودت رنگ نداره؟ چه رنگیه؟
کمی مکث می کند و می گوید " فکر کنم سیاه باشه "
می گویم: بذار نگاه کنم.. قهوه ای پر رنگ ه ! چشمهای من چه رنگیه؟
خیره می شود به چشمهایم و می گوید " سفید داره، وسطش.. اینجا سیاهه ! - و کم مانده انگشتش را فرو کند در چشمم. با انگشت اشاره می کند به وسط چشمم -
می گویم: فقط همین؟ رنگ دیگه ای نیست؟
با دقت بیشتری نگاه می کند و می گوید " قهوه ای هم هست"
می پرسم: دیگه چه رنگی؟ دوباره نگاه می کند و می گوید " قرمز هم هست "
می گویم: غیر از اون سیاه و سفید و قرمز.. رنگ دیگری نیست؟
می گوید " گفتم که!! قهوه ای هم هست"
بی خیال می شوم. مویرگ های قرمز داخل چشمم و چند خط قهوه ای این میانه را دیده ولی اینهمه رنگ سبز را نمی خواهد ببیند!
می گویم: امین! چشم های این هم رنگ می خواد پس..
می گوید " همینجوری خوبه. مامانم کی میاد؟ "

5 comments:

Anonymous said...

آخه چرا به بچه زور میگی؟
خب دلش نمیخواد رنگ کنه دیگه

D said...

اگه زور گفته بودم که چشمهای این نقاشی الان باید رنگ داشته باشه ولی نداره! بنابراین ایشون هیچ اجباری نداشته

Anonymous said...

کوری رنگ نداره ؟
من که تا ازم رنگ میپرسن رک و راس میگم کوری رنگ دارم از ترس اینکه خراب رنگه رو بگم و بیشتر مسخرم کنن :دی

4040e said...

: )

Anonymous said...

خوب گیر نده دیگه! همین جوری خوبه!