شب یلدا با تب لرز گذشت و نذاشتن هیچی بخورم!! روز بعد هم با دوپینگ خودم را سرپا نگه داشتم تو عروسی دخترعموجان که یک ماهی تمام آخر هفته ها را به خاطرش رفته بودم خونه و به همین علت همه ی مشق هام مونده تا شب امتحان..
حالا که از شنبه امتحانا شروع می شه و کارهای عقب افتاده خودنمایی می کنه.. باز تب کردم و تمام بدنم درد می کنه با سرفه های بسیار که چند دقیقه گرمم می شه و رو به خفگی و بعدش سردم می شه!
Thursday, January 11, 2007
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
10 comments:
salam azizam khoda bad nade ...behtari????mibusamet... delam vasat ye zarre shode bud in modat
خوب مبشی... هرچه زودتر بهتر
شهلا
خوب میرفتی دکتر دختر جون
یا رفتی وتوصیه هایش را انجام ندادی؟
ولی امیدوارم هر چه زودتر خوب بشی
.نازنینم
بنده بدینوسیله مراتب واگرفتگی شما از خودم رو تکذیب میکنم ... خداوند سلامتی عنایت فرماید.
والسلام
آخی ... اشاالله زودی خوب بشی عزیز...
اميدوارم زود زود خوب بشی خانومی.
:(
ای بابا ، منم یه سرمای خوردم که نگو ، صدام اصلا باز نمیشه. وای خدا هر دفعه میگم مشقا رو نذارم واسه آخر ترم ، بازم آدم نمیشم!
به این میگن عروسی رفتن و امتحان دادن با اعمال شاقه!
شما کادوی خونت اومده پایین و علنا افتاده اون پایین ایین هاااااااا
من یه فکرایی دارم که بعدا بهت میگمممممم
:ى:ى:ى
راستی بابا 23 سالهههههههههههههههههه
مبارک باشهههههههههههههههههههههههه
کادو نمیگیری برام ؟؟؟؟
:ى:ى:ى