Friday, November 03, 2006

انگار مغزم برای درس و مشق کم میاره و زود خسته می شه!
تمام امروز به مهمون بازی و آخرش هم رسید به انتخاب مدل لباس و من خوب بودم! حالا که نشستم سؤال ها را بنویسم مغزم رکود کرده!! - اینا را نوشتم که بدانی فعلاً ای میل نمی زنم و سؤال هام حاضر نیست!! شرمنده ی روی ماهت -
دخترعموها هم وقت گیر آوردن یهو سورپرایزینگ!! راه انداختن!
این از اون یکی که 20 آبان از ایران می ره و هفته ی بعد باید برویم خانه محض خداحافظی. آآآآآآآآآآی من تو را نمی بخشم بی شرف! هفته ی قبل که ور دلم نشسته بودی و گل می گفتی و گل می شنیدی نمی تونستی دهنت را باز کنی و بگی دارم می رم؟! گیرم که کارات درست نشده بود. منم غریبه بودم؟! خوب وقت حرف که می شه با من از همه صمیمی تری.. منو بگو گول صمیمیتت را خوردم!
این هم از آن یکی که هفته ی بعد بله برون است و ماه محرم نیامده عقد و عروسی!

0 comments: