Wednesday, January 03, 2007

بالاخره ده دقیقه مانده به 9 از دانشگاه برگشتیم.. 4نفر بودیم در آتلیه ای که فقط زمان سر ناسازگاری داشت و برای اولین بار می شد در آرامش کار کرد..
یک مقدار از نگرانی هام کم شد. حداقل الان چند تا عکس دارم که تحویل استاد بدم ولی کارگاه چاپ همچنان تعطیله و نمی دونم چه کار باید کرد! فقط خیالم راحته تا 5 بهمن وقت دارم.

پ.ن: اگه حوصله داشتید این نوشته ی تقریباً طولانی را بخونید..

6 comments:

Anonymous said...

من خوندم... سایزش خوب بود

Anonymous said...

سلام.پس حسابي خسته نباشي.منم هميشه كارامو ديقه 90 انجام ميدم كه اين زياد خوب نيست.شرمنده كه دير به دير كامنت ميزارم.ولي هميشه ميخونم:**

Anonymous said...

che khoob,beza beram in matn ro bekhunam

Unknown said...

:)
be roozam

Anonymous said...

salam... emtehanaas... movafagh bashi :)

Anonymous said...

آخ که چه کیفی داره...