Friday, July 22, 2005

روزهای ابری

تیر ماه هم تموم شد. بيشتر از 20 روزه كه برگشتم خونه و  فقط روزها را گذروندم. تابستون را دوست ندارم!


ماحصل این روزها فقط خوندن یك كتاب بود .. "شهری كه زیر درختان سدر مرد " نوشته ی خسرو حمزوی – رمان برگزیده سال! – چاپ چهارم .. يه كتاب 594 صفحه ای كه قهرمان داستان كمی تا اندكی حرص در آر بود و دوسش نداشتم! .. و دیدن چند فیلم..


امروز رفتيم يه جای فوق العاده زیبا. كه عاشق چنین جاده هایی هستم. فاصله ای با شهر نداشت. همیشه محو این طبیعت بكر می شم. باور كردنی نیست وقتی كه فقط كمی از حیطه ی شهر دور می شی و اینهمه زیبایی را مقابل خودت می بینی..

0 comments: