Saturday, September 23, 2006

اکس پارتی

فقط می تونم بگم متأسفم.. توهم زده بالا!

آقای منصور من ازتون عذرمی خوام که با آپلود این فایل روی یک فضای دیگه به ماندگاریش کمک کردم و همچنین راه را برای توهین دیگری به بلاگرها باز کردم.
ای کاش گیلکی را بهتر صحبت می کردی تا از بابت لهجه ی شما و حالت تمسخر آمیزش وقتی برای اولین بار رادیو نوابغ گیلان را شنیدم، ناراحت نمی شدم..
لهجه ی ناشیانه ی شما باعث دلخوری شد و سبب شد توهین ها را جدی بگیرم در حالیکه این آدم حتی ارزش وقت گذاشتن را نداره..

نمی دونم پسر جون فکر کردی کی هستی که ننوشتن بر ضد تو باعث می شه کسی خونه ی کسی را آتش بزنه؟!! فتنه ای در کار نیست!
" شايد نثرم و ادبياتم به نظر خيلي‌ها قلمبه سلمبه حرف زدن باشد. اما نكند انتظار داريد يك خط در ميان، از واژه‌هاي مورد علاقه‌ي حسين درخشان استفاده كنم در نوشته‌هايم...؟ "
شیوه و نثر نگارش شما چه ربطی به حسین درخشان داره آخه؟ که هی می چسبی به درخشان و خالدیان و ... ؟!
نه پسرم.. ما از تو هیچ انتظاری غیر از اینکه لجبازی را بذاری کنار و مردم آزاری نکنی نداریم! اینا رو کم کنی نیست غیر از تخریب خودت!
در ضمن راضی نیستم بیفتی تو زحمت و در پست بعدی واژه ی تخریب و رو کم کنی را برام معنی کنی و از ریشه و تاریخش بنویسی!! مثل "مضحکه" معنیش را می دونم. درسته به عربی تسلط ندارم و فارسی را تا حدی می دانم ولی معنی و کاربرد کلماتی که به کار می برم را می دونم!

این برخورد شما بود..
وقتی تو مسنجر ازم عذرخواهی کردی، من نوشتم وقتی تو بلاگت به من و بقیه توهین کردی، اگه قصد عذرخواهی داری همونجا عذرخواهی کن! و در مقابل این حرف منطقی سریع موضع گیری کردی و نوشتی:
" شما از امروز در ذهن و خاطر و اندیشه ی من تنها یک "مرده" خواهید بود. شما رو و یادتون را به خاک سپردم.
اگه قراره اصلاحی صورت بگیره من اینجوری اصلاح نمی شم که خیلی بدتر می شم.
برای روح شما یک اذان پخش می کنم تا خاطرم باشه شما تا ابد، به اون دنیا رفتید. خدانگهدار "

به نظرم این اصلاً نشونه ی یک برخورد منطقی و متعادل نیست.. درست مثل پست قبلی که حرف از تحول زدی و این بار..

0 comments: