Wednesday, October 04, 2006

من و مشق های نوشته نشده

از الان باید شروع کنم و کم کم مقاله ها و تحقیق هایی که استاد های گرامی فرموده اند را آماده کنم و هنوز موضوع هم ندارم.
برای هنر در تمدن اسلامی باید با یک هنرمند معاصر مصاحبه کنیم و یا یه مقاله درباره ی هنرمند معاصر و کاراش بنویسیم و یا نقد یک هنر معاصر البته همش در حوزه ی هنر و جامعه و هنرمند اسلامی!!
برای کارگاه گرافیک هم باید یه مجله ی حداقل 25 صفحه ای طراحی کنیم که تمام مطالبش هم کار خودمون باشه و کپی صرف نباشه و یه تحقیق جامع درباره ی موضوع باید انجام شود. که موضوع مجله "بادی آرت" انتخاب شده البته با محوریت هنر خالکوبی و تتو!
برای اصول رساله هم باید تا دوشنبه 5 تا موضوع پیشنهاد بدم تا یکیش تصویب بشه و روش کار کنم.
برای آموزش هنر در مدارس هم یه سری دردسر دیگه داریم که کاش همون ترم اول داشتیم تا رو نقاشی شاگردهای کوچولوم که شناخت نسبی هم ازشون داشتم کنفرانس را ارائه می دادم. حالا باید دنبال بچه بگردم و درباره ی خودش و خانواده اش و شرایط زندگی و زیستی و اجتماعی به اضافه ی نقاشیش اطلاعات کسب کنم!
البته می شه درباره ی یه گروه خاص مثل کودک ناشنوا، معلول ذهنی، پرورشگاه و از این دست هم کار کرد.
خوشبختانه استاد چاپ دستی ازمون تحقیق نخواسته! البته دو جلسه ست گذاشته ما را سر کار و می گه فکر کنید رفتید نجاری تا سفارش چارچوبی که برای چاپ نیاز دارید را بهش می دید ولی نجار متوجه نمی شه ازش چی می خواید (یه چارچوب ساده که چهار تیکه چوب را با میخ باید وصل کنه بهم!! ) بنابراین قلم و کاغذتون را برمی دارید و یه طرح گرافیکی براش می کشید با اندازه های دقیق تا از روی اون براتون بسازه!
و حالا من نمی فهمم نجاری که یه چارچوب ساده را نمی تونه بفهمه اصلاً چرا نجاری باز کرده؟ اونی که نمی تونه حرف شما را برای وصل کردن چوب به هم بفهمه چجوری طرح به قول استاد گرافیکی و پرسپکتیو را می تونه متوجه بشه؟! - همون چارچوبی که در عکس پایین می تونید مشاهده کنید – در ضمن دانشگاه سفارش داده برای همه چارچوب ها را بسازن و سر و کاری با نجار محترم نخواهیم داشت!
نتیجه اینکه فعلاً سر کاریم.. تازه استاد گفته باید همکاری کنیم تا کارگاه چاپ زودتر آماده شه برای شروع کار..
آتلیه ی عکاسی را هم این دانشجویان جان بر کف پاچه خوار! چند روز پیش رنگ زدن و کارهای برق و ایناش را راه انداختن.
به کوری چشم آمریکا ما هیچگونه کمبود امکاناتی نخواهیم داشت تا وقتی که می تونیم آستین هایمان را بالا بزنیم، دیوار رنگ بزنیم و آب حوض بکشیم!

0 comments: