Friday, October 06, 2006

اشتباه از من بود..

اشتباه از من بود.. درست وقتی که گفتی فردا برایت پست می کنم و گفتم نه! فعلاً نه..
اشتباه از من بود.. درست وقتی که گفتی باقلوا برایت بگیرم یا پشمک یا ...- یادم نیست! - و گفتم نمی دونم!
اشتباه از من بود.. درست وقتی که گفتی خب از همشون می خرم برات، بعد تصمیم بگیر کدوم را دوست داری؟ و گفتم باشه!
اشتباه از من بود.. درست وقتی که گفتی چرا فردا نه؟ و گفتم صبر کن فعلاً..
اشتباه از من بود.. درست وقتی که گفتی چجوری نگهشون دارم؟ می خورنش! و گفتم اشکال نداره خب.. و گفتی نه! برای توئه. چرا نفرستم؟
اشتباه از من بود.. درست وقتی که گفتم تا فردا شب صبر کن. بعد می گم. و گفتی باشه! این یه شبم روش..
و کمی بعد پرسیدی: تو که می گی. مگه نه؟!
گفتم نه! امکان نداره..
و هی اصرار کردی و خواهش کردی و اصرار کردی..
اشتباه از من بود.. درست وقتی که گفتی قول می دم هیچی نگم تا فردا شب، حتی یک کلمه! بگو.. و من گفتم..
اشتباه از من بود.. درست وقتی که باور کردم! باور کردم که سکوت می کنی و هیچی نمی گی..
که به قول خودت داری هیچی نمی گی! حتی یک کلمه.. بجاش می خوای بیای!! که ببینی کی جرأت داره جلوت زیر اون ورقه را امضاء کنه..
اشتباه از من بود.. از من! که باور کردم تو زور نمی گی شاید!
اشتباه از من بود! از من.. که فکر کردم زندگی منه و باید برای یک بار هم که شده یک تصمیم درست بگیرم. تصمیمی که نزدیک 2 سال به تأخیرش انداختی..
اشتباه از من بود! از من.. که مدارا کردم.. که با دنیا جون و عزیزم و فدات شم و قربونت برم خر شدم و خفه خون گرفتم و چیزی که شما می خواستید را ادامه دادم.
اشتباه از من بود! از من.. که نمی دونم چرا تصمیم های زندگی ِ من، داره قاطی می شه با تو و این حق را به خودت می دی که فکر کنی این یعنی بازیچه کردنت!
نه!! بازیچه ی من نیستی.. اینم زنده گی تو نیست! مال منه.. دوست دارم براش تصمیم بگیرم. دوست دارم بهای خواسته هام را بپردازم. حتی اگه به نظر همه اشتباه و احمقانه باشه.
اشتباه از من بود که روی حرف و قولم نایستادم و تا قبل از عملی کردن تصمیمم بازگوش کردم.. که حالا باید بدهکار باشم.
هیچ وقت به این اندازه برای انجام کاری مطمئن نبوده ام! باور کن..

پ.ن: خوبه که به این نتیجه رسیدی که نباید جلوی اجرای تصمیمم را بگیری و سعی کنی به نظرم احترام بذاری!

پ.ن2: به پست قبلی هم توجه کنید خانم های بلاگر عزیز..

0 comments: