Sunday, October 22, 2006

کلاس هایی که حوصله ندارم را نمی رم دیگه. دیدن استاد چاپ و شنیدن چرت و پرت هاش حالم را بدتر می کنه!
با اینکه تمام دیشب خواب درس و کلاس و کارگاه می دیدم.. ولی خواب تجویز بهتریه!
از این این دنیای فعلی خوشم نمیاد! این نقش سازگار نیست با من.. و دارم می جنگم با خودم که نمی دونم به کی و برای چی ثابت کنم هیچ اتفاقی نمی تونه افسرده ام کنه شاید..
خسته شدم از کلام.. از حرف شنیدن و گفتن. کاش برای یکبار هم که شده دست از حرف و کلمه برمی داشتی و یک قدم حرکت می کردی..

0 comments: